رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

بدون عنوان

1390/12/18 1:03
2,848 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

 

عزیز مامان ببخشید که چند وقتیه وبت دیر به دیر آپ میشه خودت میدونی مامان گرفتاره

اول بگم که پنجشنبه قبل خاله راضیه امتحان علوم پایه داشت و خدا روشکر امتحانشو عالی داده بود

ولی خب نمیتونست برگرده خونه چون از شنبه کلاساش شروع شده بود ولی قراره 25 م از شیراز بیاد خونه.عزیز دلم حمعه عصر که با پدرجون و خاله سمیرا رفتیم خونه شون دیدیم به به خاله طیبه و خاله سمیرا سرما خوردن.شب که خواستم بخوابم کمی احساس گلو درد میکردم صبح شنبه 8 کلاس داشتم ساعت7 بلند شدم دیدم نا ندارم  بدنم حسابی کوفته بود و گلو درد شدید داشتم دیدم اصلا نمیشه رفت سر کلاس اس دادم به مسئول آموزش که کلاسای امروز تشکیل نمیشه.عصر با خاله طیبه رفتیم دکتر یه آمپول پنی سلین نوشت و دوتا قرص .البته از ائنجایی که علاقه بسیاری به آمپول زدن دارم از زیر آمپوله در رفتم!!!!!!و خب قرصامو که خوردم یکشنبه صبح که از خواب پا شدم دیدم کوفتگیم کاملا رفع شده  و فقط کمی گلو درد داشتم.بگم که روز شنبه مامان اصلا حال نداشت تو بغل بگیرتت هم اینکه سرما خورده بودمو نمیخواستم به تو انتقال بدم هم اینکه کوفتگیو حسابی بی حوصله م کرده بود و فندقی من هی میخواست بیاد پیش مامان بمیرم الهی.مادر جون سرتو گرم میکرد که نخوای خودتو سمت من بکشی .اما بگم از خوابیدن شما که با اوضاع سرماخوردگی مامان ، شما هم حسابی شبا بازیت میگرفتو نمیخوابیدی یعنی 11خوابت میبرد اکثرا،اما سر12 بیدار میشدیو دیگه اصلا خوابت نمیومد و شروع میکردی به خندیدن و جیغو داد،بنده خدا مادر جونت هم که حسابی خسته بود از بس از صبح باید هواسش به شما باشه و باهات بازی کنه یا خوابت کنه یا بغلت کنه و بچرخونت و خب تو این اوضاع کسالت مامان هم بیشتر اذیت شد دستش درد نکنه ایشالا جبران کنم، و خب بگم که شما به هزار زور و صلوات 2:30 - 3 میخوابیدی و هر1-2 ساعت باز شیر میخواستی و من بیچاره هم صبح 8-9 کلاس داشتم

قربونت برم که حسابی خاله طیبه رو دوست داری تا چشمت بهش میخوره لبخندت میاد رو اون لبای خوشگلت.البته خاله طیبه هم حسابی دوست داره و کلی قربون صدقه ت میره و کلی میخندونتت و تو هم واسش از اون خنده های صدادار که اون دوست داره میکنی.قربونت بشم من فندقم

مامان تا 3 شنبه بهتر شدو خوشحال که دیگه خوب شده اما 4شنبه(امروز) که از خواب پا شدم چنان سرماخوردگی اومده بود سراغم که صدام در نمیومد شما هم از روز قبلش آبریزش بینیت باز شروع شده و خب ایندفعه خیلی شدیدتره قربونت برم که کمی نفس کشیدنت صدا دار شده ایشالا زودی خوب شی فندقم

عزیز دلم،مامان چشمش بهتر نشده داروهای دکتر بوشهر جواب نداد و بابا به یکی از دوستاش گفته واسم نوبت دکتر شیراز بگیرن اگه نوبت بدن احتمالا هفته آینده بریم شیراز.خیلی نگران چشمم شدم دعا کن واسه مامانی.

ویه خبر خوش اینه یه نی نی کوچولو بدنیا اومده دختر دایی مسعود(دایی مامانی) روز دوشنبه دنیا اومد اسمشو قراره الینا باشه هنوز عکسی ازش ندارم در اولین فرصت عکسشو واست میذارم

چند تا عکس از این چند روزت دارم که میذارم

 

رومینای 5ماه و 14 روزه

اینجا با کمک پتو بالشت نشستی فندقم

اینجا سوار روروکت شدی

اینجا داشتی نگاش میکردی وقتی اینجوری نگاه میکنی یعنی نقشه ای واسه خوردنش داری

و خب نقشه عملی شد!!!

و اینجا

رومینای 5ماه و 19 روزه با موهای در هم

قربونت برم که داشتی واسم حرف میزدی عزیزززززززززززززززم

چند تا عکس دیگه هم خاله سمیرا ازت انداخته که قراره فردا با خودش بیاره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان ریحانا
18 اسفند 90 2:25
سلام
آخی پس مریض احوال بودید الان چطورید بهترید؟
ماشالا داره واسه خودش خانمی میشه کم مونده تا دسته ریحانه رو از پشت ببنده ها
خدا حفظش کنه روی ماهشو ببوس



ممنون خانمی.کمی بهترم اما خوب نیستم.رومینا هم بدجور آبریزش بینی داره.آره شیطون شده حسابی عاشق شیطونی کردنشم
نایسل
18 اسفند 90 12:23
عزیزززززز دلم جواباش تو ادامه مطلب هست

میخوای برات کپی کنم یا خودت میخونی؟


نایسل
18 اسفند 90 12:33
عزیززز دلم چی کار کنم جواباشو برات بزارم؟
نایسل
18 اسفند 90 12:38
میسیسیی دوباره تست جدید گذاشتم دوست داشتی بیا مرسی بهم سر زدی فدات شمم بوسسس
نایسل
18 اسفند 90 14:51
دوست‌ ايده‌آل‌ 10-15 شما دوستان‌ زيادي‌ داريد آنقدر كه‌ گاهي‌ اسم‌ آنها را نيز فراموش‌ مي‌كنيد. شما مهربان‌ هستيد، به‌دوستانتان‌ كمك‌ مي‌كنيد و براي‌ دوستي‌ با كسي‌ كه‌ فكر مي‌كنيد خجالتي‌ است‌ پيشقدم‌ مي‌شويد. زورگويي‌ و قلدري‌ را بد مي‌دانيد و از اين‌ كه‌ ببينيد ديگران‌ اذيت‌ مي‌شوند و رنج‌ مي‌برند متنفريد. اگرببينيد سر به‌ سر كسي‌ مي‌گذارند بهتر است‌ رك‌ باشيد و توي‌ خودتان‌ نگه‌ نداريد. عزیزم امتیاز تو شده بود 15 مرسی فدات شممممم که اومدی دوباره
نایسل
18 اسفند 90 14:52
ماشالله خیلی عکساش نازه فدا ش بشممم من
عکساش اینه خودش چیهه وای وای
شوهرممم کلی واسش ضعف رفتتت


مرسی عزیزم شما شوهرت لطف دارید ایشالا خدا یه فرشته کوچولو هم ب شما میده بزودی
نسترن
18 اسفند 90 16:08
سلام الهی زودتر بهتر بشی میگم عکس اولیش عجب ناز افتاده ادم میخواد بخورش دوست جونم حتما برو دنبال کار چشمت راستی عزیزم رشته ات چیه ؟
محيا كوچولو
18 اسفند 90 17:23
خاله راستي دوا درمون براي رومينا چي ميدي؟
من ماماني با جنگ و دعوا بهم دارو ميده


مامان حنا
19 اسفند 90 5:41
سلام گلم چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟ ایشالله هر چه زودتر حالتون بهتر بشه باید خوب استراحت کنی و خوب تقویت بشی و همینطور ایشالله چشمتون بهبود پیدا کنه مواظب رومینا جون هم باش الهی دورش بگردم مریض شده از طرف من ببوسینش
مامان آتین
19 اسفند 90 18:55
خیلی بانمکه خدا حفظش کنه
مامان ترنم کوچولو
19 اسفند 90 19:40
جانم عزیزم.چقدر تو خوردنی ای