خانم حسابدار
بدون شرح از رومینا و ماشین حساب باباحاجی
قربون تو بشم که زیر لبت خراش برداشت و کلی خوون اومدو گریه کردی رفته بودی تو اتاق خاله سمیرا و کنار قفسه کتاباش ایستاده بودی داشتی با کتاباش ور میرفتی نمیدونم یهو چی شد که افتادی و گریه کردی و اومدم بغلت کردم دیدم دهنت پر خون شده اومدم تندی دهنتو شستم و یخ گذاشتم تا خونش بند بیاد بعد دیدم که لب داخلیتم کمی بریده اونو فکر کنم دندونت خورده بود بهش اما خراش بیرونی رو هر چی قفسه کتابا وارسی کردم چیزی که بتونه خراش داده باشه رو پیدا نکردم.از اون ور هم خاله سمیرا که دهن خونی تو رو دید یهو از حال رفت یعنی یه اوضاعی شده بودا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی