چند روزی که گذشت
سلام خوشگل مامان.ببخشید که چند روزی نتونستم واست آپ کنم.خب بذار از این چند روزه بگم واست .اینکه بالاخره دنده جلوت به کار افتادهقربونت برم من.روز ٥شنبه(١٨خرداد٩١) وقتی پیش عمه بودی و شما روز گذاشته بود رو شکم کمی جلورفتی فکر کنم ٢سانت.ولی خب روز شنبه دیدم نه بابا مثل اینکه دخترم راه افتاده حسابی.لپتاپو گذاشته بودم رو زمین و شما هم رو شکم بودی دیدم خودتو کشوندی سمتش البته ٤دست و پا رفتنت معمول نیستا امیخته با سینه خیزهو هی من لپتاپو کشیدم عقب باز شما خودتو رسوندی بهش.قربونت برم من.اون موقع گرفتمت بغلو کلی ماچت کردم.خدا رو شکر که فرشته کوچولوم داره ٤دست و پا میره من قربون اون دست و پاهات بشم.
دیروزم که ١شنبه بود اول رفتیم واسه آزمایش شما.وقتی داشتی گریه میکردی دیدم یه سفیدی رو لثه ته وای خدا یعنی جوجوم مرواریدش در اومده زودی به بابایی گفتم اونم دیدو گفت مبارکه دخترم باشه.اما دیروز هر چی رو لثه ت دست میکشیدم هیچی نبود یعنی من اشتباه کرده بودمولی مطمئنم بود.حالا باید بیشتر وارسی کنم
بعدش اینکه دیروز باید میرفتم چشممو عمل میکردم رفتیم که پرونده رو بدیم بزارن تو نوبت.ساعت٩:٣٠ بود.گفتیم دقیق کی بیایم گفت بشینید دکتر عمل داره معلوم نیست کی تموم شه شاید یهو اسمتنو رو صدا زدم و اگه نبودید نوبتتون میسوزهما هم نشستیم ساعت١:٣٠ اینا بود که منو صدا زد.الهی بمیرم که دیروز خیلی اذیت شدی صبح ٧:٣٠ پا شده بودیو حسابی خوابت میومد چندباری هم بردمت شیر دادمت اما خب نخوابیدی و خیلی بیقراری میکردی حقم داشتی منو بابایی هم خسته شده بودیم از این همه انتظار شما که دیگه جای خود داره.دیگه طرفای١که باز بهت شیر دادم خوابت برد تو بغل بابایی گذاشتمت و همون موقع ها بود که صدام کردن واسه رفتن به اتاق عمل.خدا رو شکر همه چی خوب بود .ساعت ٤ کار عمل تموم شد البته نیم ساعتی معطلی داشتیم و ١ساعتی هم بخاطر ضعف من بخاطر خون دیدن وقت تلف شد سرجمع، بودن من تو اتاق عمل نیم ساعت بود.٤:٣٠ دیگه خونه بودیم من که چشمم از درد میسوخت و نمیتونستم اون یکی چشممو زیاد باز بذارم و بخاطر بیخوابی شب قبلشم خسته بودم دیگه ناهار نخوردم و بعد از اینکه بهت شیر دادم و خوابیدی منم خوابیدم.امروز صبحم که باند چشممو باز کردم کمی تورم داره و زیاد نمیتونم بازش کنم اما در کل خوبم.شما هم کم کم داری میخوابی.بازم بخاطر خستگی دیروز مامان رو ببخش فندقی من.خیلی خیلی دوستت دارم
عکسا رو میذارم بعد واست میذارم فعلا چشمم داره میسوزه.مامانیو ببخش