رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

بدون عنوان

1391/2/29 0:09
602 بازدید
اشتراک گذاری

فندقی من هفته ای که گذشت حسابی شیطونی کردی پیش مادرجون.میرفتی سمت گلدون گل ها و هی برمیگشتی مادرجونو نگاه میکردی اونم بهت میگفت رومینا نری سراغشونا و تو هم میخندیدیو میرفتی سمتشون انگار خودتم میدونستی داری شیطونی میکنی.

تو آشپزخونه مادرجون یه آبسرد کن خونگی هست تو هم علاقه خاصی بهش داری با رورورکت میرفتی کنارش وای میستادیو لیوان رو برمیداشتی و میذاشتی دهنت .قربونت برم که عاشق اینکاری و بعد هم لیوانه دستت بودو اینور اونور میرفتی آخر سر هم انداختیش زمین  و شکست(فدای سر فندقیم)

بعدش دیگه مادر جون یه لیوان پلاستیکی واست خرید گذاشت اونجا که وقتی برش میداری سنگین نباشه و بتونی تو دستت راحت بگیری و چرخ بزنی تو خونه

امروزم قرار بود گوشاتو سوراخ کنم و به مناسبت ٨ماهگیت کیک بخریم بریم خونه مادربزرگ بابابی.

گوشاتو سوراخ کردم و کیک و گذاشتم که بعد از برگشتن از مطب برم بگیرم اما اینقدر گریه کردی که دلم کباب شد و گفتم کاش به حرف بابایی گوش نداده بودم و فعلا سوراخ نمیکردم.تو مطب دکتر خیلی گریه کردی که مامان هم باهات گریه کرد و آخر سر که خواستم پولو حساب کنم دکتر فکر کرد حالم بد شده بعد که دید گریه م گرفته گفت اشکال نداره گریه کنه حنجره ش وا میشه میخواستم دکترو خفه کنم

خیلی گریه کردی شیر هم نمیخوردی مجبور شدیم برگردیم خونه تو ماشین با هزار مکافات بالاخره خوابت برد و آروم شدی و الانم خوابیدی عزیز دل مامان.مامان دورت بگرده دیگه به حرف بابایی گوش نمیدم که اینجوری اذیت شی.ایشالا که امشب اذیت نشی فندقم

دو عکس بعدی امروز(٥شنبه٢٨/٢/٩١) ازت گرفتم بعد از اینکه از حمام اومدیم

عاشق بطری نوشابه و آب معدنی هستی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ریحان عسلی
28 اردیبهشت 91 22:58
سلام مبارکه ایشالا گوشواره عروسیشو تو گوشش کنه مگه همراه نبردی با خودت تنهایی رفتی؟
خاله نانا
1 خرداد 91 11:29
شیطونیش یعنی به کی رفته؟
بابای دوقلوها
2 خرداد 91 11:57
کلا این وروجکا هرچی بهشون بگی بر عکسشو انجام میدن شیرین عسلی دوستت داریم