رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

بگید دیشب این فندق من چند خوابید؟؟؟؟!!!!!

1391/4/17 13:58
549 بازدید
اشتراک گذاری

وااااااااااااای چقدر خوابم میادخمیازه

عرضم به حضور فندق خودم که دیشب ططرفای١٠ اینا بود اومدم که بشینم برگه ها رو تصحیح کنم اصلا نذاشتی کلی برگه ها رو مچاله کردی تازه بعدشم خودکار قرمز تو دستمو میخواستی ما هم دیدیم نمیشه اینجوری بساطو جمع کردیم کمی گذشت طرفای١٢ دیدم چشاتو میمالی دیدم خوابت میاد بهت شیر دادم و طرفای١خوابت برد خوابوندمتو اومدم سراغ ورقه های امتحانی.تا٣تونستم دو سریشو ردیف کنم بگذریم که تو این ٢ساعت٤بار بیدار شدی نمیدونم چرا این چند وقت بیقرار میشی شبا فکر کنم بخاطر دندونات باشه

خب دیگه ساعت٣ بود تا خوابیدم همین که چشمم گرم شد که خوابم ببره بیدار شدی اومدم باز بخوابونمت دیدم هی وای من چشای فندقی من هیچ رقم به خواب نمیخوره و دیگه شروع کردی به جیغ و سروصدار کردن و خوشحالی .بگو تا چند بیدار بودی؟تا٥:٣٠ من هم که خوابم سبکه وقتی سروصدا کنی خوابم نمیبره اصلا وقتی بیداری نمیتونم بخوابم نگرانتم

آقا دیگه قیافه من اونموقع دیدنی بود خوابم میومد بدجور.جا داره از بابا سعید بسیار تشکرات کنیم که چقدر خوابشون سنگینه و اصلا بیدار نشدن با صدای اون وروجک.که بخوان حال ما رو دریابن.ولی خب من اینقدر خانمم که بیدارش نکردم اخه خسته بود و صبح هم میخواست بره سر کار دیگه به همون چندتا غر تو دلمون بسنده کردیم هه هه

بالاخره ٥:٣٠-٦ بود که خوابت برد تا نزدیکای١ خوابیدیم البته ٣بار بیدار شدی و خب دیگه اینکه از ناهار خبری نیست فعلا.هیچی خواب شب نمیشه با اینکه ٦-٧ساعتی خوابیدم اما هنوز کمبود خواب دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

نایسل
17 تیر 91 14:03
اخ ارههههههههههههههههههههه منم هر چی میخوابم تا 2 3 سیر نمیشم خواب شب یه چیز دیگه است
نایسل
17 تیر 91 14:04
مرسی چشات خوشمل میبنه
مریم--------❤
17 تیر 91 14:10
سلام عزیزم مگه شما معلمید؟
مریم--------❤
17 تیر 91 19:25
شیطون خاله مثل مو شو بیداری میکنه خیلی با نمکی خاله ای خصوصی
مریم
17 تیر 91 20:53
خو حالا استاد چه چه دوسی باکلاسی داریم عامو
مامان ریحان عسلی
17 تیر 91 21:56
سلام ای جونم شوشوی شما هم مثله همسری ماست که قدرشو بدون و محکم بگیرش یه وقت از دستت نره بدو بیا خصوصی
مریم
17 تیر 91 23:12
خصوصی
مریم--------❤
18 تیر 91 13:08
سلام جون بیو وبم سیتو حرف دارم
ستاره زمینی
18 تیر 91 14:18
سلام عزیزم ببوس دخمل نازتونا.ببخشید از شبنم جون خبری ندارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مریم
18 تیر 91 14:33
ها دیگه جون بوشهر سی ما هوا خورین نه حالا شایدم برنگردیم تهرون..... با خدان چون ما تموم زک و زندگیمو بوشهرن
خاله عصمت
18 تیر 91 16:19
سلام عزیزم.رومینا جان روز به روز ملوس تر و نازتر میشی.دلم برا خودت و مامانت یه ذره شده.تو عروسی خاله هم خوردنی شده بودی.ایشالا عروسی نازنینم.
مامان خورشید
19 تیر 91 1:30
خاله فدات بشم من بزار مامانی لالا کنه قربون چشمات بشم من
بابای دوقلوها
21 تیر 91 16:20
خدا به داد شما مامانا برسه
درسته هیچی خواب شب نمیشه، ولی خواب صبح هم عالمی داره


آره ولی خب اونم با استرسه که نکنه یه وقت خوابم طولانی شه و نرسم ناهار بپزم