رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

1سال و 1ماه و 23 روزگی

1391/8/20 13:39
656 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز جمعه (١٩آبان٩١)قرار بود عصر با بابایی بریم گناوه.اما طرفای ١ونیم بابا گفت بذار یه روز دیگه حوصله ندارمناراحتمنم دیگه اصرار نکردم.عصر که از خواب بیدار شدیم لباساتو تنت کردم بابایی گفت کجا ؟با این قیافهمتفکرنگاش کردم و گفتم یعنی چی گناوه که نرفتیم نکنه میخوای عصر جمعه هم تو خونه باشیم خندید گفت نچنیشخندالان حاضر میشم.رفتیم یه دور بزنیم از شغاب خواستیم بریم که دیدیم چقدر شلوغه متوجه شدیم که به مناسبت روز خانواده جشن بادبادک ها گذاشتن ما رفتیم تا وسطای جمعیت بعد به بابایی گفتم اینجا حال نمیده بریم کنار دریا.رفتیم پارک ساحلی و لب دریا.اونجا هم که اصلا نمیخواستی بیای بغلمون و دستت هم نمیذاشتی بگیریم خودت میخواستی راه بری.تا یه خانواده با بچه میدیدی تندی میرفتی سمتشون.سرسره گذاشته بودنو بچه ها داشتن بازی میکردن رسیدیم نزدیکش ایستادیو تکون نخوردی بعدشم مسیرتو به سمت سرسره عوض کردی منو بابایی هم همو نگاه کردیمو اومدیم دنبالت بابایی گذاشتت تو سرسره اما خوشت نیومد زیاد بیشتر محو تماشای بچه ها بودی.بعدشم رفتیم لب دریا و بابایی بردت تودریا و هی موج میومد و شما خوشت میومد اما یکی از موجا که بزرگ بود حسابی اب پاشید برو هردوتون. خیس شدید حسابی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

زن دایی
20 آبان 91 14:01
من فکر کردم رفتین . آخه گفتی ساعت دو و نیم می رید. ای وای من که قرار بود ما هم بیایم جشن باد بادکا. بقیه اش بیاخصوصی تا برات تعریف کنم.
مامان آرتین (الهه)
20 آبان 91 17:20
آخی قربونت برم فندقی با اون کفشهات خوش بحالتون خیلی وقته دلم دریا میخااااااااد
مامان ریحان عسلی
20 آبان 91 21:09
سلاممممممممم ای جونم دریا چقدر دلم تنگ شدهههههههههههه هنوز هوا اونجا گرمه که
مامان آرتین(الهه)
22 آبان 91 15:34
واااااااااای مامانی از اینکه پستت رو حذف کردی ناراحتم میتونی بذاریش عزیزم وبه هیچکس هم رمز ندینیازی به شرمنده شدنت هم نیست گلم. آخه این وب متعلق به خودتونه ورمز خواستن ما اشتباهه
حباب
22 آبان 91 17:22
ما میخوایم فرهنگ احترام به جاری رو جا بندازیم عزیز دلم ...شوخی کردم تو لطفت همیشه زیاده ..الان گرفتار نی نی هستی
مامان ترنم کوچولو
22 آبان 91 17:44
با عکس آپیم
مامان ثنا و ثمین
23 آبان 91 8:40
ماشااله خانومی شدی برا خودت. میبینم کهههههههه هنوز کولر میزنید و لباس تابستونه میپوشین ببوس دختر نازت رو
زن دایی
23 آبان 91 21:46
نه عکس فاطمه بود . دیشب داشتم بایکی صحبت می کردم .دیدم صداش نمی آد .گفتم صبرکن ببینم فاطمه چکار میکنه برگشتم دیدم خانم خوابیده و داره پرشن تون نگاه می کنه . عکسش گرفتم براش گذاشتم. رمزش 1599
مامان ترنم کوچولو
25 آبان 91 20:58
سلام عزیزم ببخشید دیر شد نم قطع بود. بیا خصوصی
ستاره زمینی
26 آبان 91 14:42
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم فردا که کسی را به کسی کاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه کنم . . .
ستاره زمینی
26 آبان 91 14:43