رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

کلی به کارات خندیدم وروجک من(امروز جمعه 12ابان91)

1391/8/13 10:40
707 بازدید
اشتراک گذاری

خب وروجک من.بگم امروز چه کارا کردی. طرفای ظهر دیدم داری با جا کفشی ور میری درشو قفل کرده بودم اما کلیدش توش بود بعد که اومدم پیشت دیدم کلیدش تو دستای کوچولوته.نمیدونم چه کاری پیش اومد که یادم رفت کلیدو ازت بگیرم.تا اینکه امشب باز رفتی سراغ جا کفشی اما دیدم کلیدش نیست به خودم گفتم ببینم کجای خونه انداختیش و من باید بگردم پیداش کنم .رفته بودی دستگیره هاشو گرفته بودی تو دستتو و هی میکشیدی که بازش کنی.اومدم بغلت کردمو و گفتم رومینا مامانی کلیدو کجا گذاشتی و تو اتاقا رو گشتم اما نبود.اومدم تو سالن و گذاشتمت پایین و دوروبر مبلا رو گشتم اما بازم نبود .دیدم باز رفتی سراغ جا کفشی بغلت کردم کم اونور تر گذاشتمت پایین و گفتم نرو سمت جا کفشی شیطون مامان.دیدم رفتی سمت کشو سمت چپ میز تی وی و کشیدیشو کلید جا کفشیو از توش در اوردی و رفتی سمت جا کفشیو شروع کردی به تلاش واسه اینکه کلیدو بزنی جاش.کلی خندیدم به کارت.شما که نمیدونی من چی میگفتم بهت اما خودت فهمیده بودی که کلیدش نیست و مثل اینکه میدونستی کجا گذاشته بودیش وروجک من.

یه کار دیگه تم این بود که عصر لباسا رو انداختم ماشین لباسشویی.بعد که تمام شد بوق مخصوصش به صدا در اومد داشتم کاریو انجام میدادمو نرفتم که لباسا رو بیرون بیارم بذارم سبد .مشغول کارم تو آشپزخونه بودم که یه دفعه نگات کردم دیدم در ماشین لباسشویی رو باز کردی و داری لباسا رو کشون کشون از ماشین میاری بیرون کلی خندیدم بهت اخه وروجک چطوری در ماشینو باز کرده بودی تو.

جدیدا هم حرکات رقصت پیشرفت کرده وروجک لوس من.تا یه آهنگی میشنوی شروع میکنی دست زدن یا دستاتو تکون دادن و حرکت جدید اینه که پاهاتم تکون میدی و میخوای که بالا پایین بپری ای شیطونک ملوس من.

رومینا گلی در حال تلاش برای تعویض کانال

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

بابای دوقلوها
13 آبان 91 7:31
از دست این گلی کوچولوووو ما هم کلی خندیدیم
شبنم
13 آبان 91 15:11
خاله شبنم قربون این شیرین کاری هات بشه وروجک نازنازی حالا باز خوبه که کلید رو جای پرتی ننداختی و جایی گذاشتی که بعدش خودت هم یادت بود نمی دونم چرا همه بچه ها،انقدر به جاکفشی و بیرون ریختن و پوشیدن کفش های داخل اون علاقه دارن!!..حالا خونه خودمون که اومدید،جاکفشی مون رو می دم،یه صبح تا شب باهاش بازی کن!
شبنم
13 آبان 91 15:13
حالا الان مامانیت با خودش می گه،مردم خونه همدیگه که میرن ماشین برقی واسه بچه های آبجی شون اماده می کنن که بیان و با اون ها بازی کنن،اونوقت شبنم می خواد واسه بچه من جاکفشی آماده کنه!!
شبنم
13 آبان 91 15:14
فکر کنم کدباااااانوی خوبی بشی تو..چند وقت دیگه لباس ها رو هم برای مامانیت بشویی...ولی خاله،بذار مامانیت خودش کارهاشو بکنه،لوسش نکن انقدر..این بار که لباس ها رو اوردی بیرون،دفعه دیگه میگه برو پهن شون هم بکن!!
مامان آرتین (الهه)
13 آبان 91 15:56
عجب فندقی باهوشی مامانش آرتین فقط محو تماشای سی دی های بیبی انیشتن میشه اونجاست که میتونم موهاشو کوتاه کنم. این سی دی ها موسیقیش واسه بچه ها جذابیت زیادی داره. مخصوصا شماره یک و هشت. اگه دوست داری میتونی امتحانش کنی
مامان ریحان عسلی
14 آبان 91 17:31
سلام ای جونم آفرین به دختر باهوش و دوست داشتنی راستی رمز یه شب خوبم برام بذار
ستاره زمینی
15 آبان 91 8:19
ماشالا خوشگل خانم کلی خندیدم سر حال شدم .خدا حفظت کنه ملوسک من.
مامانی فری
16 آبان 91 8:23
ای جونم بدون این کارا خوردنی هستیییییییییی کاش پیشم بود یه گاز گنده ازش میگرفتم
بابای امیر
19 آبان 91 19:22
با سلام و احترام رومینا خانم هم یاد گرفته چطور کارا رو انجام بده البته از نظر بزرگتر خنده داره ولی برا خودش حسابی خانوم شده ماشالله اگه از کاراش عکس داشتین خنده دار تر می شد ضمناً امیرم با شیرین کاری هاش به روزه