رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

15ماهگی فندقی

1391/9/26 17:40
439 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل و ملوسک من.١٥ماهگیت مبارک عزیزم.این روزا حسابی منو شما سرما خوردیم امروز که نوبت بهداشت داشتی وقت دکتر هم گرفتم که ببرمت دکتر.اول رفتیم بهداشت و قد و وزن ودرو سرتو اندازه گرفتن خدا رو شکر همه چی عالی بود اونجا هم که شیطونی میکردی و تو اتاق پزشک و اتاق مامایی سرک میکشیدی و میرفتی کنار مامانایه نی نی ها وایمیستادی نگاشون میکردی.قدت٨٠بود وزنت٤٠٠/١١و دورسرت٥/٤٧.ماشالا همه چی خوب بود.بعدشم رفتیم دکتر .گلوت عفونت کرده و دکتر دارو نوشت واست خودمم رفتم دکتر و واسه منم دارو نوشت .خیلی بهونه گیر شدی این روزا ایشالا زودی خوب شی عسلم.

بعدا نوشت:چند دقیقه پیش رفتم لباسا رو که بیرون پهن کرده بودمو خشک شده بودو آوردم تو گذاشتم رو تخت که بعدا تاشون کنم رفتم تو آشپزخونه بابایی هم اونجا نشسته بود یه کم بعدش اومدی تا تیشرت بابایی دستته نگاه بابایی میکنی و با انگشت اشاره ت به تیشرت بابایی اشاره میکنیو یه چیزایی میگی که ما نفهمیدیم بعد هم رفتی در ماشین لباسشویی رو باز کردیم و نصفه انداختیش تو ماشین و با اون انگشتای کوشولوت رو دکمه های ماشینو میزنی مثلا داری روشنش میکنی که لباس بابایی رو بشورینیشخندقلب

یه چند وقتیه بازی لی لی حوضکو واست انجام میدم شما هم خیلی خوشت میاد این روزا تا کف دستمو میگیرم سمتتو میگم لی لی حوضک خودت با اون انگشت کوچولوی اشاره ت شروع میکنی کف دستمو قلقلک دادن یه وقتایی هم خودت انگشتتو میذاری کف دستتو یه چیزایی میگی منم میدونم که یعنی واست لی لی حوضکو بخونمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

باران
26 آذر 91 16:07
آخی خاله جونی چرا مامان مواظبت نبوده که سرما نخوری؟ ان شاا... هرچه زوتر هر2خوب بشین
مامان آرتین(الهه)
26 آذر 91 18:38
پانزده ماهگیت مبارکیت فندق خاله واااااااااای من وآرتین هم تازه بهتر شدیم امان از سرماخوردگی
مامان ریحان عسلی
26 آذر 91 23:27
سلام
15 ماهگیت مبارک
خوبه ماجراهای رومینا با ماشین لباسشویی تمومی نداره
بیا خصوصی


جالب بید بذار برم یه سر بزنم بینم
سمان مامان آرشیدا
28 آذر 91 1:27
وای عزیزم. چقدر بامزه و شیرین شدی تو. قربون کف دست کوچولوت برم من. مامانی اون واکره. بچه هاییکه هنوز راه نیفتادن و میچسبنش و راه میرن. جلوش هم دکمه های موزیکال داره باهاش بازی میکنن. چیز خوبیه.
زن دایی
28 آذر 91 22:22
بپاس خوبیهایت هر بار که از ذهنم میگذری، لبخند پر مهر خدا را برایت آرزو می کنم. آخرین روزهای پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ. پیشا پیش یلدات مبارک.
maryam.k
29 آذر 91 0:14
بهار جون سلام یک بوس خوشتل از گل خانم ما بکن انشاالله 150ساله بشه همیشه سلامت.راستی یک سوال کار آموزشی هم برای رومینا انجام .میدی
مریم--------❤
29 آذر 91 14:43
مبارکککک هورااااااااااااااااااا ایشالله 1000000000000ماهیت عزیزمممممممممم یلداتم پیشاپیش مبارکککککککک
شبنم
29 آذر 91 15:27
باید اسم این وبلاگ رو به جای خاطرات رومینا!، می ذاشتن خاطرات رومینا و ماشین لباس شویی!!! خو آخه فسقل این چه علاقه ای هست که تو به ماشین لباس شویی داری اخه؟! جالبه واقعا!
مریم--------❤
29 آذر 91 19:25
آپیدممامان رومینا ماشین لباس شویی
مریم--------❤
29 آذر 91 19:27
یلدات مبارک! دو بدو جوجو هاتو بشمر
عمه ي آتنا
30 آذر 91 9:28
يلدا يك شب بيشتر نيست،ولي باهم بودن ها يك عمر،عمرتان طولاني،جمعتان جمع،آرزوهايتان برآورده،دلتان لبريز از شادي يك عمر...(يلداتون قشنگ)
حباب
30 آذر 91 12:06
سلام با اجازت عكس رومينا رو ميزارم تو وبم بيا ببين
ستاره زمینی
30 آذر 91 12:39
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ، شبهایتان ستاره باران . . .
مامان کوثری
30 آذر 91 23:47
شادیتون ۱۰۰ شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما یلدا مبارک . . . از وبلاگ ها مون دیدن کنید امیدوارم به دردتون بخوره http://ninimod.niniweblog.com/ http://niniparti.niniweblog.com/
مامان آرمیتا
1 دی 91 3:27
من اناري مي كنم دانه به دل و به دل مي گويم خوب بود اين مردم دانه هاي دلشان پيدا بود يلدا مبارك
حباب
1 دی 91 22:35
مرسی ....عکس رومینا جون رو فتو شاپ کردم توی درخت کریسمس و 1 صحنه عروسکی گذاشتم یلدات مبارک
مامانی فری
3 دی 91 10:09
:
مامانه آیسا کوچولو
6 دی 91 23:39
سلام,چه نی نی نازی دارین ایشالله همیشه زنده باشه.