ما برگشتیم....
سلام سلام
ما چند روز نبودیم
دخترگلم من و شما چند روزی رفته بودیم خونه پدر جون.دیشب نذری داشتن بعد از شام منو شما و بابایی برگشتیم بوشهر آخه امروز هم آقاجون نذری داشت نذر سلامتی شما بود پارسال این موقع هم نذری دادن اونم بخاطر اینکه خدا بهشون نوه قرار بود بده شما ٢-٣ماه بود تو دل مامانی بودی.
نذرشون قبول باشه
مامانی امروز ساعت٦ عصر شارژ ای دی اس المون تموم میشه و من باید بعد از تعطیلات واسه شارژ مجدد برم.موندم این چند روزه چیکار کنم.دلم واسه اینجا تنگ میشه
راستی عزیزم این چند روزه که خونه پدر جون بودیم من واست یه جفت پاپوش بافتم البته بگم ، مامانی قلاب بافی بلد نبود از طریق فیلمای آموزشی که تو اینترنت بود یاد گرفت عکسشو واست تو ادامه مطلب میذارم اگه خوب نشده مامانیو ببخش آخه اولین کارم بوده فندقی من، میخوام واست شال گردن و جلیقه هم ببافم
یکشنبه 2 /11/90