چه خوش گذشت دیروز
مامانی،فندق من،نفس من،دیروز ظهر که بابایی برگشت خونه بعد از اینکه ناهار خوردیم بابایی گفت امروز هوا خوبه و آفتابی،بریم بیرون؟؟؟؟منم که عاشق بیرون رفتن زودی به تنت لباس کردمو راه افتادیم
عکسا رو تو ادامه مطلب ببین هستی من،عاشقتم
تو ماشین خوابت برد عزیز دلم
عاشق این عکسم .عجب صحنه ای شده!!!!
به نظرتون پدر و دختر دارن به چی نگاه میکنن؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی