رومینا عسل منرومینا عسل من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

دخمل دوست داشتنی مامان و بابا

بدون عنوان

عزیز مامان،دیروز(٤شنبه ١٦/١/٩١) با بابایی رفتیم و واست تاب تابی خریدیم اخه وقتی دیدیم خونه دایی رحیم وقتی سوار تاب فاطمه شدی خیلی ذوق میکردی تصمیم گرفتیم بخریم واست .البته یه چیز دیگه هم گرفتیم اونم کالسکه ست اخه دیگه ماشالا سنگین شدی و بابایی دیگه خسته میشه وقتی با مامان میاد خرید.دیروز هم وقتی خریدیمش همونجا سوار ماشینت شدیو چقدر ذوق میکردی واسش که فروشنده هم اینو متوجه شد بعد هم که از خرید برگشتیم با کمک خاله طیبه شروع کردیم به اسباب کشی چند روز تو فکر این بودم که اتاق خودمون رو با اون یکی اتاق عوض کنیم  و بالاخره تونستم شروع کنم. دیشب خاله طیبه کمی کمکم کرد ولی چون ساعت١١شروع کردیم زود خوابمون گرفت و صبح خاله طیبه برگش...
17 فروردين 1391

6ماه و 16 روزگی فندقی من

امروز سه شنبه ١٥/١/٩١خاله ناهید اومده بود بوشهر با هم بعدازظهر به اتفاق خاله طیبه رفتیم دریا.خیلی خوش گذشت کلی حرف زدیم و خاله ناهید کلی باهات بازی کرد عکسا رو میزارم واست. اما بعد که برگشتیم خونه مامانی واست پوره سیب زمینی متناسب با هفته سوم ٧ماهگیت واست درست کرد اما شما خوشت نیومد و نخوردی و مجبور شدم همه رو بریزم بیرون         اینم وقتی برگشتیم خونه.خاله طیبه داشت میخندوندت قربون این خنده های شیرینت برم من ...
16 فروردين 1391

تورو خدا بخواب فندقی

از بیکاریو بیخوابیو هر چی اسمشو میذارین اومدم این مطلبو بنویسم که این فندقی من چند شبه خواب درست حسابی نداره.دیشب که ٤ خوابید بنده هم صبح چشام وا نمیشد.امشبو خدا به خیر کنه فعلا که ساعت ٢ هستو خبری از خواب نیست!!!!!!!!!!!!!!!! عجب بارونی هم میاد امشب.امسال عید خدا حسابی تحویلمون گرفته رحمتشو نازل کرده.مرسی خدا جون
11 فروردين 1391

ماجرای 6ماه و9روزگی فندقی من(برابر با سه شنبه 8/1/91)

سلام عزیز مامان.شنبه عصر رفته بودیم خونه پدرجون و امروز صبح بخاطر واکسن ثلاث شما که نوبت 27اسفند بهداشتت نداشت و نتونستیم بزنیم برگشتیم بوشهر.بعد از اینکه رسیدیم رفتیم بهداشت و خوشبختانه آورده بودن و شما واکسنو نوش جان کردی الهی بمیرم که درد کشیدی البته دخملی من خانمیه واسه خودش فقط یه کوچولو گریه کرد و بعد از اینکه مامانی بغلت کرد آروم شدی بعدشم قطره استامینوفن دادم بهت که خدای ناکرده تب نکنی.تا الان که خداروشکر خوبی .قربونت برم من اما یه اتفاق بد،امروز عصر بابایی تصادف کرد.با یه پراید البته مقصر بابایی بود با اینکه بابایی سرعتی نداشت اما بخاطر سرعت بالای پرایدیه ماشین خیلی خراب شده . قسمت راننده کامل آسیب دیده خداروشکر بابایی خ...
8 فروردين 1391